الماسیه، گذرگاهی برای شاه و شاهزادگان | اینجا دالان بهشت بود
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۷۵۵۷۶
همشهری آنلاین- سمیرا باباجانپور: زمانی که دروازه ارگ تهران مرمت شد مسیری که دروازه بهسوی آن گشوده میشد «سردر الماسیه» نام گرفت. سردرالماسیه در حقیقت همین خیابان باب همایون است. خیابانی زیبا و قدیمی که خاطرات زیادی از تهران قدیم در خود جای داده است.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
سردرِ الماسیه آیینهکاری بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ناصرالدینشاه از سردر الماسیه گذرگاه زیبایی ساخت. درِ شمال اندرونی کاخ گلستان بهسوی الماسیه باز میشد. نام باب همایون کموبیش تقلیدی از نامگذاری عثمانیها بود. آنها به دربار و کاخ شاهی، بابِ عالی میگفتند. از این رو، شاه قاجار نیز خیابان نوسازی شده تهران را که در کنار کاخ گلستان جای داشت، باب همایون نامید. البته در طول تاریخ «سردر الماسیه» را «در اندرون»، «خیابان نقارهخانه»، «خیابان ارگ» و «خیابان دالان بهشت» نیز نامیدهاند.
خیابانی که همیشه پاکیزه و زیبا بودتغییرات خیابان در زمان خود شگرف بود. از آن کوچه باریک، خیابانی پهن و سنگفرش شده ساختند که در دو طرف آن درختان سر به آسمان نهاده بودند و نردههای فلزی در دو سمت خیابان دیده میشد. جوی آبی نیز از کنار درختان میگذشت و چراغهای روغنسوز آنجا را روشن میکرد. در حقیقت این گذرگاه نخستین خیابان تهران بود که در دو طرف آن درخت کاشتند.
گذرگاه «سردر الماسیه» جایی برای گذر شاه و شاهزادگان بود. درباریان برای رفتوآمد به کاخ گلستان باید از این خیابان میگذشتند. ازاینرو، همواره در پاکیزگی و نگهداری خیابان باب همایون میکوشیدند.
باب همایون و سر در آن، جایی برای جشنها هم بود. در شبهای جشن و شادمانی، به دستور ناصرالدینشاه سراسر خیابان و کاخ را چراغانی میکردند. در این زمان، شاه در بالاخانهی سردر الماسیه مینشست و تماشاگر آتشبازیها و چراغانیها میشد.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: هویت شهری همشهری محله تاریخ عمومی ایران ناصرالدین شاه باب همایون کاخ گلستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۷۵۵۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنایت عشقی در خیابان جردن
به گزارش خبرنگار جامجم، ظهر بیستوششم فروردین امسال زنی با پلیس ۱۱۰تهران تماس گرفت و اطلاع داد زن و مردی در خیابانی در محله گاندی تهران مشغول دعوا هستند و مرد با چاقو ضربههایی به زن جوان زده است. همزمان با حضور ماموران در آنجا معلوم شد زن ۳۹ساله براثر اصابت ۱۹ضربه چاقو زخمی شده که به بیمارستان منتقل و ساعاتی بعد فوت شد. همچنین در تحقیقات از شاهدان معلوم شد ضارب، گوشی مقتول را هم برده است. با تحقیقات محلی هویت مقتول به دست آمد که همان حوالی ساکن بود. بعد از آن خانوادهاش شناسایی و خواهرش در تحقیقات گفت: خواهرم از شوهرش جدا شده و فرزندی داشت و در خانه اجارهای زندگی میکرد. با شاهرخ که سه سال از خودش کوچکتر بود دوست شده و قصد ازدواج داشتند. مدتی بود که اختلاف داشتند و گمان میکنم او قاتل خواهرم باشد.وقتی ماموران تصویر شاهرخ را به شاهدان جنایت نشان دادند، آنها او را بهعنوان متهم فراری معرفی کردند. وی تحت تعقیب بود تا اینکه دو هفته بعد رد او را در خانه روستایی پدرش در استان گلستان به دست آوردند و با حضور در آنجا متهم محاصره و بازداشت شد. متهم برای ادامهتحقیقات به شعبه هشتم بازپرسی جنایی تهران منتقل شد و گفت: پنج ماه پیش برای خرید به پاساژی در میدان ونک رفته بودم که با مقتول اتفاقی آشنا شدم. فهمیدم طلاق گرفته و بچه دارد. ارتباطمان ادامه داشت و به هم علاقهمند شده و قصد ازدواج داشتیم اما از یک هفته قبل شرایط عوض شد. دیگر مرا دوست نداشت. به تلفن و پیامهایم بیتوجه بود. میگفت قید ازدواج با او را بزنم. همین سردی رفتارش باعث شد که به او شک کنم. از کارم اخراج شده و حالم بد بود. سوءظن رهایم نمیکرد. رفتم چاقو خریدم و با او قرار گذاشتم. میخواستم به زور گوشی را از دستش بگیرم و آن را بررسی کنم. گوشی را نمیداد با شدت گرفتن درگیری ضربههایی به او زدم که فقط چهار ضربه آن را یادم هست.
متهم به قتل ادامه داد: وقتی افتاد گوشی را برداشته و فرار کردم. به محله امام حسین(ع) تهران رفته و گوشی و چاقو را در سطل زباله انداختم. نزد خانوادهام رفته و بعد از دو هفته دستگیر شدم.
سالار صنعتگر، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: با اعتراف متهم به قتل او در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.